به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجیغزل هاشمارهٔ ۱۳: در باز شد ز میکده ناموس و نام را

1910عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

در باز شد ز میکده ناموس و نام را
ساقی صلای باده بگو خاص و عام را
مست و خراب و بیخودم ای پیر می فروش
بنمای راه میکده مستان جام را
دریاب ساقیا بدو جامی دگر مرا
هشیار ساز بیخود مست مدام را
دوران بکام ماست بده باده ساقیا
از من مپرس هیچ حلال و حرام را
مست شراب عشق ز هشیار عقل به
با زاهدان بگوی ز ما این پیام را
زلف چوشب حجاب رخ همچو مه چراست؟
بگشا ز رونقاب و بروز آرشام را
مفتی چو عقل ره نبرد در مقام عشق
از عاشقان بجوی نشان این مقام را
عشاق پخته در حرم وصل محرمند
کی ره بود ببزم تو زهاد خام را
در عاشقی چو شهره شهرم اسیریا
گر عاقلی ز ما مطلب ننگ و نام را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۲: گر وصال دوست میخواهی دلا 2شمارهٔ ۱۳: در باز شد ز میکده ناموس و نام را 3شمارهٔ ۱۴: بهوای روی جانان دل و جان ماست شیدا 4شمارهٔ ۱۵: ای دوست نقاب زلف بگشا 5شمارهٔ ۱۶: تا جان مرا شد بغم عشق تولا 6شمارهٔ ۱۷: ما می پرست یار و جهان می پرست ما 7شمارهٔ ۱۸: کونین قطره ایست ز دریای ذات ما 8شمارهٔ ۱۹: ای شاهبازکبریا زین ظلمت آباد هوا 9شمارهٔ ۲۰: جامه بیگانگی پوشید یار آشنا 10شمارهٔ ۲۱: افتخار ما به فقرست و فنا 11شمارهٔ ۲۲: هر نفس آید صدای عشق کای عاشق درآ 12شمارهٔ ۲۳: بردار ای صبا ز جمالش نقاب را 13شمارهٔ ۲۴: چون جلوه روی تو برونست ز احصا 14شمارهٔ ۲۵: تا حسن تو بنمود رخ از جمله اشیا 15شمارهٔ ۲۶: جانا ز چین زلف گشا پیچ و تابها 16شمارهٔ ۲۷: تا جان ما گذشت ازین قیل و قالها 17شمارهٔ ۲۸: عارف اسرار پنهانیم ما 18شمارهٔ ۲۹: ز خورشید جمال عالم آرا 19شمارهٔ ۳۰: ای پرتو جمال تو نورالیقین ما 20شمارهٔ ۳۱: زد خیمه شاه عشق بصحرای جان ما 21شمارهٔ ۳۲: ای رخ چون گلشن تو روضه رضوان ما 22شمارهٔ ۳۳: ای بدیدار تو روشن دیده گریان ما 23شمارهٔ ۳۴: عاشقیم و مست صهبای لقا 24شمارهٔ ۳۵: جمال یار می بینم ز روی صورت و معنی 25شمارهٔ ۳۶: ای روی چو خورشیدت تابان ز همه اشیا 26شمارهٔ ۳۷: ای ذات تو ظاهر شده بر صورت اسما 27شمارهٔ ۳۸: ای حسن ترا عالم و آدم شده مجلا 28شمارهٔ ۳۹: دو عالم خواه زیر و خواه بالا 29شمارهٔ ۴۰: مست و خرابم ساقیا در بازکن میخانه ...30شمارهٔ ۴۱: ساقی بده می که بود مستیش فنا 31شمارهٔ ۴۲: دل بسته بزلف یار بادا 32شمارهٔ ۴۳: کاشکی رحمی بدی آن فتنه گر عیار را 33شمارهٔ ۴۴: میرسد هر دم بعاشق صد جفا 34شمارهٔ ۴۵: چه نسبت است بروی تو ماه تابان را 35شمارهٔ ۴۶: وقد کنتم و مامعکم من الا کوان ماکا ...36شمارهٔ ۴۷: فی هواکم صارقلبی هایما 37شمارهٔ ۴۸: گر وصال دوست خواهی در ره او شوفنا 38شمارهٔ ۴۹: ساقی بیا که موسم عیش آمد و طرب 39شمارهٔ ۵۰: من نخواهم شادی و عیش و طرب 40شمارهٔ ۵۱: یارم از خانه برون آمد سرمست و خراب 41شمارهٔ ۵۲: ای منکسف ز تاب جمال تو آفتاب 42شمارهٔ ۵۳: ایهاالحیران فی وجه الحبیب 43شمارهٔ ۵۴: مائیم ترا همیشه طالب 44شمارهٔ ۵۵: ریزد مدام ساقی جانها شراب ناب 45شمارهٔ ۵۶: تا بکی باشد نهان خورشید رویت در حج ...46شمارهٔ ۵۷: عالم چو سایه، نور رخت هست آفتاب 47شمارهٔ ۵۸: ای در انوار جمالت گشته شیدا شیخ و ...48شمارهٔ ۵۹: هر زمان نقشی نماید حسن دوست 49شمارهٔ ۶۰: عشق توچاره ساز دل بیقرار ماست 50شمارهٔ ۶۱: هرکس که از جفای غم عشق خایفست 51شمارهٔ ۶۲: چون مظهر حسن تو رخ ماه رخانست 52شمارهٔ ۶۳: قبله حاجات ما کوی خرابات آمدست 53شمارهٔ ۶۴: وهومعکم زین معیت حق چه خواست 54شمارهٔ ۶۵: هرکه از درد و غم عشق تو دل افگارنی ...55شمارهٔ ۶۶: چیست عالم جلوه گاه حسن دوست 56شمارهٔ ۶۷: دلم ز شوق رخت بی سرو سامان است 57شمارهٔ ۶۸: باکوی تو از روضه رضوان نتوان گفت 58شمارهٔ ۶۹: با روی تو از جنت اعلی نتوان گفت 59شمارهٔ ۷۰: یار ماباماست از ماکی جداست 60شمارهٔ ۷۱: بنمود حسن دوست ز ما آنچنانکه هست 61شمارهٔ ۷۲: از مطرب جمال تو آفاق پر صداست 62شمارهٔ ۷۳: چه یارست و چه جان دلنوازست 63شمارهٔ ۷۴: صیت جمال روی تو عالم فروگرفت 64شمارهٔ ۷۵: (در مقام لی مع الله سیر نیست 65شمارهٔ ۷۶: جان طالب جمال دلفروز یار ماست 66شمارهٔ ۷۷: بما پیداست حسن طلعت ذات 67شمارهٔ ۷۸: معشوق باز و رندم و قلاش و می پرست 68شمارهٔ ۷۹: تعالی الله رویست و جمالست 69شمارهٔ ۸۰: عشق ورزی مذهب ودین منست 70شمارهٔ ۸۱: تا نقاب زلف از روی تو دور افتاده ا ...71شمارهٔ ۸۲: خواهی که دیده باز کنی بر جمال دوست 72شمارهٔ ۸۳: جهان از پرتو روی تو پیداست 73شمارهٔ ۸۴: از آفتاب روی تو عالم پر از ضیاست 74شمارهٔ ۸۵: مرادم وصل یار نازنین است 75شمارهٔ ۸۶: روز فراق اگر ز قیامت علامت است 76شمارهٔ ۸۷: هرکه از سر عشق آگاهست 77شمارهٔ ۸۸: هرگز نبود حسن ترا مبداء و غایت 78شمارهٔ ۸۹: ذرات کون پرتو خورشید مطلق است 79شمارهٔ ۹۰: چون کون مکان بتو عیانست 80شمارهٔ ۹۱: بقید زلف تا جانم اسیر است 81شمارهٔ ۹۲: آفتاب روی تو تابان شدست 82شمارهٔ ۹۳: ای جمله جهان شیفته حسن و جمالت 83شمارهٔ ۹۴: اسیر عشق تو از هردوکون آزاد است 84شمارهٔ ۹۵: ای آفتاب ذات تو تابنده از صفات 85شمارهٔ ۹۶: در حسن چون رخت بجهان آفتاب نیست 86شمارهٔ ۹۷: زمهر روی تو هر ذره ماه تابانست 87شمارهٔ ۹۸: امید من به لطف عمیم تو واثق است 88شمارهٔ ۹۹: در بزم وصل یار مرا گرچه بارنیست 89شمارهٔ ۱۰۰: مستیم تا ابد شده از بیخودی ز دست 90شمارهٔ ۱۰۱: دل ز بند غم دمی آزاد نیست 91شمارهٔ ۱۰۲: از حسن عالم گیراو کونین پرغوغاشدس ...92شمارهٔ ۱۰۳: در سویدای دلم سودای عشقش جا گرفت 93شمارهٔ ۱۰۴: خورشید رخت از همه ذرات چو پیداست 94شمارهٔ ۱۰۵: دلم با دوست دایم در وصالست 95شمارهٔ ۱۰۶: جهان عکس رخ مه پیکر ماست 96شمارهٔ ۱۰۷: خیل غمت بجور و جفا ملک جان گرفت 97شمارهٔ ۱۰۸: یارب ز چه روروی تو در پرده نهانست 98شمارهٔ ۱۰۹: خورشید رخت از همه ذرات عیانست 99شمارهٔ ۱۱۰: درد تو دوای دل و هم مرهم جانست 100شمارهٔ ۱۱۱: ای جمالت گشته پیدا از نقاب کاینات 101شمارهٔ ۱۱۲: گنج اسرار یقین در کنج خلوت حاصلست 102شمارهٔ ۱۱۳: بقید زلف تو جانم عجب گرفتارست 103شمارهٔ ۱۱۴: بی جمال روی تو دل را حیاتی هست نی ...104شمارهٔ ۱۱۵: با خیال زلف تو در خلوت تارم خوشست 105شمارهٔ ۱۱۶: ازپرتو جمال تو عالم منورست 106شمارهٔ ۱۱۷: ای مصحف جمال تو اوراق کاینات 107شمارهٔ ۱۱۸: گر مهر فاحببت بذرات نه ساریست 108شمارهٔ ۱۱۹: جان ما عاشق سروقد جانانه شدست 109شمارهٔ ۱۲۰: شفای این دل بیمار جز لقای تو نیست 110شمارهٔ ۱۲۱: نیست ما را هیچ فکری جز لقای روی د ...111شمارهٔ ۱۲۲: دایما درد تو همراه منست 112شمارهٔ ۱۲۳: بیا جانا که بی تو جان خرابست 113شمارهٔ ۱۲۴: گردیدن گردون یقین از عشق جانان بو ...114شمارهٔ ۱۲۵: روی تو ظاهرست بعالم نهان کجاست 115شمارهٔ ۱۲۶: روی چو مهت کاینه جان و جهانست 116شمارهٔ ۱۲۷: رند و قلاشیم و مست و می پرست 117شمارهٔ ۱۲۸: میخانه از لعل لب تو پرشرو شور است 118شمارهٔ ۱۲۹: مهر روی تو که تابان ز همه ذراتست 119شمارهٔ ۱۳۰: ای نهان خورشید ذات تو در ابر کاین ...120شمارهٔ ۱۳۱: تا نقد دارضرب معارف کلام ماست 121شمارهٔ ۱۳۲: تا که خورشید جمال از برج رویت طال ...122شمارهٔ ۱۳۳: حسن خوبان جهان عکس رخ زیبای اوست 123شمارهٔ ۱۳۴: مقبل کسی که شادی وصل تو دیده است 124شمارهٔ ۱۳۵: ای که کوی یارمیجویی دو عالم کوی ا ...125شمارهٔ ۱۳۶: جانا بیا که صحبت جانانم آرزوست 126شمارهٔ ۱۳۷: ما ز جام باده عشقیم مخمورالست 127شمارهٔ ۱۳۸: ای ز خورشید جمالت گشته روشن کاینا ...128شمارهٔ ۱۳۹: تا بعشق تو جان گرفتارست 129شمارهٔ ۱۴۰: عاشقان را در طریق عشق حالی دیگرست 130شمارهٔ ۱۴۱: هرکه عاشق نیست مرد کار نیست 131شمارهٔ ۱۴۲: آنکه پنهان دل ز مردم می برد پیداس ...132شمارهٔ ۱۴۳: زاد راه عاشقان سوز و نیاز و زاریس ...133شمارهٔ ۱۴۴: با غم معشوق ما را کارهاست 134شمارهٔ ۱۴۵: صورت یاربخواب امد و در گوشم گفت 135شمارهٔ ۱۴۶: دو عالم غرق انوار تجلی است 136شمارهٔ ۱۴۷: گشت تابان مهر ذاتش از صفات 137شمارهٔ ۱۴۸: پیش عارف که ز آفات طریق اگاهست 138شمارهٔ ۱۴۹: هرکه او پیوسته با یاد خداست 139شمارهٔ ۱۵۰: از شوق رخت در همه جا غلغله هست 140شمارهٔ ۱۵۱: جمله عالم رو بما دارند و مارا روب ...141شمارهٔ ۱۵۲: دل را بجمال رخ تو مهر تولاست 142شمارهٔ ۱۵۳: هر دل که از کدورت طبع و هوا برست 143شمارهٔ ۱۵۴: بختم مدد نداد که بینم وصال دوست 144شمارهٔ ۱۵۵: ای برده سبق از همه خوبان به ملاحت 145شمارهٔ ۱۵۶: دل را که داغ عشق ندارد نشان کجاست 146شمارهٔ ۱۵۷: ای بیخبر از حالت رندان خرابات 147شمارهٔ ۱۵۸: تا یار پرده از رخ چون ماه برگرفت 148شمارهٔ ۱۵۹: تا که خورشید جمالت بجهان تابان گش ...149شمارهٔ ۱۶۰: درد بی درمان بعالم دردماست 150شمارهٔ ۱۶۱: مانیستیم و هستی ما هستی خداست 151شمارهٔ ۱۶۲: ای دل دیوانه تاکی بیخودیها کردنت 152شمارهٔ ۱۶۳: ای طلعت تو مطلع انوار سعادات 153شمارهٔ ۱۶۴: عالم چو نقش موج ببحر وجود اوست 154شمارهٔ ۱۶۵: ای صنم سمن بران دست منست و دامنت 155شمارهٔ ۱۶۶: اسرار یقین را بگمانی شده باحث 156شمارهٔ ۱۶۷: دوستانم باز خواهد گشت یارم الغیاث 157شمارهٔ ۱۶۸: این حیله سازی فلک کینه دار هیچ 158شمارهٔ ۱۶۹: جان ما را در ازل دادند با عشق امت ...159شمارهٔ ۱۷۰: گر نداند درد عشق دوست را عاشق فلا ...160شمارهٔ ۱۷۱: با درد عشق جانان درمان چه کار دار ...161شمارهٔ ۱۷۲: از شاهد و می گر خبری هست بگوئید 162شمارهٔ ۱۷۳: دوشم از میخانه پیر میکده آواز داد 163شمارهٔ ۱۷۴: زان پیشتر که دور جهان را مدار بود 164شمارهٔ ۱۷۵: از قید غم جهان شد آزاد 165شمارهٔ ۱۷۶: ساقی چه شد که جمله جهان می پرست ش ...166شمارهٔ ۱۷۷: جانم اسیر دام سر زلف یار شد 167شمارهٔ ۱۷۸: بیا که یار ز رخسار پرده را بگشود 168شمارهٔ ۱۷۹: دل ما وایه روی تو دارد 169شمارهٔ ۱۸۰: ره روانی که راه حق پویند 170شمارهٔ ۱۸۱: عاشق بکوی عشق چو خود را فدی کند 171شمارهٔ ۱۸۲: زهی جمال و ملاحت که یار ما دارد 172شمارهٔ ۱۸۳: جان ما بربست رخت و سوی جانان میرو ...173شمارهٔ ۱۸۴: چون سوز عشقت پایان ندارد 174شمارهٔ ۱۸۵: چو حسن روی او جلوه گری کرد 175شمارهٔ ۱۸۶: از ما سخن کشف و کرامات مپرسید 176شمارهٔ ۱۸۷: چون از ازل نصیبه ما عشق یار بود 177شمارهٔ ۱۸۸: چون جمال دوست خود را جلوه داد 178شمارهٔ ۱۸۹: یارم چو ز رخ نقاب بگشود 179شمارهٔ ۱۹۰: تا نقاب از مهر رویش دور شد 180شمارهٔ ۱۹۱: هر لحظه بروئی دگر آن روی نماید 181شمارهٔ ۱۹۲: مهر رخسارت ز ذرات جهان پیدا بود 182شمارهٔ ۱۹۳: تا بکفر زلف تو جان مرا اقرار شد 183شمارهٔ ۱۹۴: چو خورشید جمالت روی بنمود 184شمارهٔ ۱۹۵: چو مهر جمال تو در جلوه بود 185شمارهٔ ۱۹۶: خوش وقت عاشقان که بمعشوق همبرند 186شمارهٔ ۱۹۷: آن دلبر طناز نگوئی که کجا شد 187شمارهٔ ۱۹۸: حسن رخسار تو چون میل نقابی میکند 188شمارهٔ ۱۹۹: یارم اگر جمال نماید چه می شود 189شمارهٔ ۲۰۰: زان پیشتر که کون و مکان را ظهور ب ...190شمارهٔ ۲۰۱: حسن تو جلوه کرد و بعالم عیان شد 191شمارهٔ ۲۰۲: زان روز که روی تو مرا در نظر آمد 192شمارهٔ ۲۰۳: هنوز هست جهان را به نیست مأوابود 193شمارهٔ ۲۰۴: دوش جانم در هوای آن خط و رخسار بو ...194شمارهٔ ۲۰۵: عاشقان تا در میان زنار عشقت بسته ...195شمارهٔ ۲۰۶: نمی دانم بقول حاسدی چند 196شمارهٔ ۲۰۷: معشوق جلوه کرد و دل از عاشقان ربو ...197شمارهٔ ۲۰۸: چون نقاب زلف مشکین از جمال خود گش ...198شمارهٔ ۲۰۹: یار با ما پرتوی از نور روی خود نم ...199شمارهٔ ۲۱۰: چو الطاف الهی رهبر آمد 200شمارهٔ ۲۱۱: چو نار هجر او جان میگدازد 201شمارهٔ ۲۱۲: جان ما را میل دل جستن نشد 202شمارهٔ ۲۱۳: حالیا رفتیم یاران خیرباد 203شمارهٔ ۲۱۴: کاش آن شوخ جفا پیشه وفائی بکند 204شمارهٔ ۲۱۵: من عاشق آن جان و جهانم همه دانند 205شمارهٔ ۲۱۶: دوش یارم پرده از رخسار خود بگشاده ...206شمارهٔ ۲۱۷: با همچو تو یاری نفسی هر که برآرد 207شمارهٔ ۲۱۸: در هوای عشق بازم دل پرواز کرد 208شمارهٔ ۲۱۹: آنها که جهان آینه روی تو دانند 209شمارهٔ ۲۲۰: زان دم که باده خم وحدت بجام شد 210شمارهٔ ۲۲۱: جمال روی تو هرگه نقاب بگشاید 211شمارهٔ ۲۲۲: ای قامت رعنای تو رشک سهی سروبلند 212شمارهٔ ۲۲۳: عاشقان در آتش عشق تو خود را سوختن ...213شمارهٔ ۲۲۴: مقصود ز عمرم همه سوزست و غم و درد 214شمارهٔ ۲۲۵: دیده ام عالم نمود بود بود 215شمارهٔ ۲۲۶: ز شوقت جمله عالم بیقرارند 216شمارهٔ ۲۲۷: آنان که درد عشق تو برجان گزیده ان ...217شمارهٔ ۲۲۸: جهان رانور رویت روشنی داد 218شمارهٔ ۲۲۹: ساقی جانها شراب ار زانکه زین دستا ...219شمارهٔ ۲۳۰: آنان که ز درد عشق مستند 220شمارهٔ ۲۳۱: عشق چو جور و ستم آغاز کرد 221شمارهٔ ۲۳۲: تا بفن دلربایی آن صنم استاد شد 222شمارهٔ ۲۳۳: هر دل که نه عشق یار دارد 223شمارهٔ ۲۳۴: چو دل در دست عشقش مبتلا شد 224شمارهٔ ۲۳۵: مرا سودای او دیوانه دارد 225شمارهٔ ۲۳۶: کسی کورا غم جانان نباشد 226شمارهٔ ۲۳۷: ساقیا می ده که هشیارم کند 227شمارهٔ ۲۳۸: تا آتش سودای تو در جان من افتاد 228شمارهٔ ۲۳۹: در سینه ما جز غم معشوق مجوئید 229شمارهٔ ۲۴۰: حاجیان حرم وصل لقا یافته اند 230شمارهٔ ۲۴۱: ای بت عشوه ساز من بی تو بسر نمی ش ...231شمارهٔ ۲۴۲: آن هادی ره روان کجا شد 232شمارهٔ ۲۴۳: روی تو بهر شیوه شیدای دگر دارد 233شمارهٔ ۲۴۴: والله لیس غیرک فی عرصة الوجود 234شمارهٔ ۲۴۵: هر کو رخ نیاز برین آستان نهاد 235شمارهٔ ۲۴۶: جام تجلیش که بناگاه میدهند 236شمارهٔ ۲۴۷: اگر مخالف طبع و هواتوانی بود 237شمارهٔ ۲۴۸: شهباز روح قدسی از دام تن جدا شد 238شمارهٔ ۲۴۹: در آرزوی روی تو گشتیم بیقرار 239شمارهٔ ۲۵۰: مستم ز جام عشق و ندارم ز خود خبر 240شمارهٔ ۲۵۱: چون دور شد از حسن رخت پرده انوار 241شمارهٔ ۲۵۲: دیوانه عشق توام و ز عقل و دینم بی ...242شمارهٔ ۲۵۳: مثنوی عین الحیات است ای پسر 243شمارهٔ ۲۵۴: بی شادی وصال تو دل را کجا قرار 244شمارهٔ ۲۵۵: ای از جمال رویت کون و مکان منور 245شمارهٔ ۲۵۶: نهال دوستی را در بر آور 246شمارهٔ ۲۵۷: هرکسی کز لذت درد تو باشد با خبر 247شمارهٔ ۲۵۸: عاشق چشمان مست آن نگار 248شمارهٔ ۲۵۹: ای جمالت رو نموده هر زمان جائی دگ ...249شمارهٔ ۲۶۰: زان کمان ابرو رسد هر دم مرا تیری ...250شمارهٔ ۲۶۱: ای ز خورشید جمالت هر دوعالم غرق ن ...251شمارهٔ ۲۶۲: بر صورت ذرات جهان گشت پدیدار آن ی ...252شمارهٔ ۲۶۳: ای دل براه عشق ز کونین در گذر 253شمارهٔ ۲۶۴: مائیم و کنج خلوت و سودای عشق یار 254شمارهٔ ۲۶۵: دل و دینم ببرد آن شوخ عیار 255شمارهٔ ۲۶۶: هان ای صبا ز لطف بشیراز کن گذر 256شمارهٔ ۲۶۷: فوحدته فی کثرة الکون ظاهر 257شمارهٔ ۲۶۸: از بحر تلخ و شور غم هجر برکنار 258شمارهٔ ۲۶۹: مائیم بعشق تو میان بسته بزنار 259شمارهٔ ۲۷۰: ای باد صبا ز روی دلدار 260شمارهٔ ۲۷۱: در خرابات آمدم دوشینه هنگام سحر 261شمارهٔ ۲۷۲: آمد برون ز خانه بصد ناز و عشوه یا ...262شمارهٔ ۲۷۳: ساقی قدحی بکام ما ریز 263شمارهٔ ۲۷۴: ای عشق چاره ساز جگر سوز دلنواز 264شمارهٔ ۲۷۵: من عاشق و رندم و نظرباز 265شمارهٔ ۲۷۶: عاشق دیوانه دل کز غم همه سوزست و ...266شمارهٔ ۲۷۷: دلا در عاشقی می سوز و می ساز 267شمارهٔ ۲۷۸: قصد جانم کرد یار دلنواز 268شمارهٔ ۲۷۹: ای نموده شاهد حسن تو رو درهر لباس 269شمارهٔ ۲۸۰: عاشق روی توام بهر چه می ترسم زکس 270شمارهٔ ۲۸۱: در سرم سودای آن یارست و بس 271شمارهٔ ۲۸۲: محرم بزم وصالت کی شود هر بوالهوس 272شمارهٔ ۲۸۳: گر شیخ شهر بود و گر پیر می فروش 273شمارهٔ ۲۸۴: دوش یارم جام می آورد و گفت این را ...274شمارهٔ ۲۸۵: اگر چه عاشقیم ورند و قلاش 275شمارهٔ ۲۸۶: تا که دریای قدم آمد بجوش 276شمارهٔ ۲۸۷: دلدار برگرفت نقاب از جمال خویش 277شمارهٔ ۲۸۸: ای مسلمانان پشیمانم من از کردار خ ...278شمارهٔ ۲۸۹: دلا در عاشقی مردانه می باش 279شمارهٔ ۲۹۰: تا شد سپر بلایش دل درویش 280شمارهٔ ۲۹۱: جفا بگذر و یار با وفا باش 281شمارهٔ ۲۹۲: ای دل بکوی نیستی چون خاک پست و خو ...282شمارهٔ ۲۹۳: از غم عشق تو ما را نیست یکساعت خل ...283شمارهٔ ۲۹۴: شرح درد عشق دارد طول و عرض 284شمارهٔ ۲۹۵: از بردن بار جفا باشد وفا ما را غر ...285شمارهٔ ۲۹۶: راه عاشق نیست ای زاهد غلط 286شمارهٔ ۲۹۷: برقص آمد جهان ز آهنگ حافظ 287شمارهٔ ۲۹۸: هرکه عاشق شد بباید گفت جان را الو ...288شمارهٔ ۲۹۹: چون گشت مه روی تو طالع ز مطالع 289شمارهٔ ۳۰۰: دارم ز درد عشق تو بر دل هزار داغ 290شمارهٔ ۳۰۱: گر بگرد کعبه کوی تو باشد یک طواف 291شمارهٔ ۳۰۲: بگرفت صیت حسن تو از قاف تا بقاف 292شمارهٔ ۳۰۳: زان غمزه ناوکی بمن آید ز هر طرف 293شمارهٔ ۳۰۴: وقت کوچ آمد نفیرالطریقست الطریق 294شمارهٔ ۳۰۵: ز جام عشق سرمستم زهی ذوق 295شمارهٔ ۳۰۶: ببحر هست مطلق تا شدم غرق 296شمارهٔ ۳۰۷: عاشقان را دین و مذهب شد وفاق 297شمارهٔ ۳۰۸: خواهی که شود کشف برت سراناالحق 298شمارهٔ ۳۰۹: شاه و گدا یکسان بود بر درگه سلطان ...299شمارهٔ ۳۱۰: بر جانان فشان جان را اگر هستی دلا ...300شمارهٔ ۳۱۱: اگر بسعی تو فضل خدای گشت رفیق 301شمارهٔ ۳۱۲: دست و پایی میزنم در راه عشق 302شمارهٔ ۳۱۳: چونکه شهانند گدایان عشق 303شمارهٔ ۳۱۴: بسی تصنیف دیدم در حقایق 304شمارهٔ ۳۱۵: رندیم و قمارباز بی باک 305شمارهٔ ۳۱۶: تا جامه هستی ز غم عشق نشد پاک 306شمارهٔ ۳۱۷: ای در شعاع روی تو عقل خبیردنگ 307شمارهٔ ۳۱۸: آوازه حسن تو گرفتست ممالک 308شمارهٔ ۳۱۹: بریخت ساقی وحدت می محبت پاک 309شمارهٔ ۳۲۰: براه عشق چنان رفت عاشق بی باک 310شمارهٔ ۳۲۱: مائیم نقاب شاهد شنگ 311شمارهٔ ۳۲۲: گر پرده برنداری زان رخ ز جان غمنا ...312شمارهٔ ۳۲۳: جان ما مست می عشقست از روز ازل 313شمارهٔ ۳۲۴: هر زمان نوعی بچشم اهل حال 314شمارهٔ ۳۲۵: درد عشق آمد دوای درد دل 315شمارهٔ ۳۲۶: در کشور جان و ملکت دل 316شمارهٔ ۳۲۷: چو عشقش از دلت گشتست زایل 317شمارهٔ ۳۲۸: زهی بزم و ساقی و حسن و جمال 318شمارهٔ ۳۲۹: ای حسن جان فزای تو خورشید بی زوال 319شمارهٔ ۳۳۰: تا کرد شاه عشق بملک دلم نزول 320شمارهٔ ۳۳۱: چون خیال وصل جانان هست سودای محال 321شمارهٔ ۳۳۲: بیاکه بی تو ز عمر خودم گرفت ملال 322شمارهٔ ۳۳۳: من که مست جام عشقم از ازل 323شمارهٔ ۳۳۴: واین الاثافی و این الطلال 324شمارهٔ ۳۳۵: همه صورت همه معنی همه حسنی و جمال 325شمارهٔ ۳۳۶: ای کنایت ز سر کوی تو جنات نعیم 326شمارهٔ ۳۳۷: ما سالها بکوی ملامت دویده ایم 327شمارهٔ ۳۳۸: ما عاشق و رند و جان فشانیم 328شمارهٔ ۳۳۹: هنگام آن آمد که من این پرده ها را ...329شمارهٔ ۳۴۰: من بحسنت ز ازل واله و شیدا بودم 330شمارهٔ ۳۴۱: ما در دو جهان غیر تو مطلوب ندیدیم 331شمارهٔ ۳۴۲: ما آینه کون و مکان روی تو دیدیم 332شمارهٔ ۳۴۳: مشرق انوار روحانی منم 333شمارهٔ ۳۴۴: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق شورید ...334شمارهٔ ۳۴۵: ماز تاب حسن او شیدا و حیران گشته ...335شمارهٔ ۳۴۶: در سر همه سودای سر زلف تو دارم 336شمارهٔ ۳۴۷: ماز عشق یار دردل آتشی افروختیم 337شمارهٔ ۳۴۸: شهباز لامکانم من در مکان نگنجم 338شمارهٔ ۳۴۹: ما عاشق مست آن لقائیم 339شمارهٔ ۳۵۰: ز خود فانی و در عین بقائیم 340شمارهٔ ۳۵۱: غرق بحر وحدتیم، من، من نیم 341شمارهٔ ۳۵۲: گه مست و بیخبر ز می صاف وحدتیم 342شمارهٔ ۳۵۳: ما در دو جهان غیر تو دیار ندیدیم 343شمارهٔ ۳۵۴: ما جمله جهان مصحف رخسار تو دیدیم 344شمارهٔ ۳۵۵: من درون درد درمان یافتم 345شمارهٔ ۳۵۶: زنگ دوئی ز آینه دل زدوده ایم 346شمارهٔ ۳۵۷: ای جمال جان فزایت وایه جان و دلم 347شمارهٔ ۳۵۸: دادیم دل بدست غم عشق آن صنم 348شمارهٔ ۳۵۹: باز از سودای زلفش بی سرو سامان شد ...349شمارهٔ ۳۶۰: ای عاشقان ای عاشقان من عاشق دیوان ...350شمارهٔ ۳۶۱: رندیم و ملامتی و بدنام 351شمارهٔ ۳۶۲: ما اختیار خویش بدست تو داده ایم 352شمارهٔ ۳۶۳: از عشق تو مامعتکف کوی نیازیم 353شمارهٔ ۳۶۴: ما عاشق دیوانه و سرمست لقائیم 354شمارهٔ ۳۶۵: حان الرحیل مابر دلدار میرویم 355شمارهٔ ۳۶۶: ما بر امید وصل تو خلوت نشین شدیم 356شمارهٔ ۳۶۷: حالیا در بزم وصل دوست جامی میزنم 357شمارهٔ ۳۶۸: ما دین و دل فدای غم یار کرده ایم 358شمارهٔ ۳۶۹: روی تو به نقشهای محکم 359شمارهٔ ۳۷۰: ما در هوای وصل تو شیدای عالمیم 360شمارهٔ ۳۷۱: تجلی جمالش را اگر آئینه شد عالم 361شمارهٔ ۳۷۲: من ز تاب آتش عشق تو ناپرواستم 362شمارهٔ ۳۷۳: ما در طریق عشق تو جانباز بوده ایم 363شمارهٔ ۳۷۴: ای ماه رو ای ماه رو من عاشق روی ت ...364شمارهٔ ۳۷۵: بیا ای مرهم درد درونم 365شمارهٔ ۳۷۶: در طریقت ره روانرا رهنمائی میکنم 366شمارهٔ ۳۷۷: بدلداری و دلجوئی درآمد عاقبت یارم 367شمارهٔ ۳۷۸: حج من سوی تو آمد طوف کویت کعبه ام 368شمارهٔ ۳۷۹: چون بفضل حق رهی در ملکت جان یافتم 369شمارهٔ ۳۸۰: زین دام تن گهی که چو شهباز برپرم 370شمارهٔ ۳۸۱: دو عالم پرتوی از نور ذانم 371شمارهٔ ۳۸۲: بسویت می کشد دل هر زمانم 372شمارهٔ ۳۸۳: ما در ازل بعشق تو افسانه بوده ایم 373شمارهٔ ۳۸۴: ما رند خراباتی بی نام و نشانیم 374شمارهٔ ۳۸۵: چو از روز ازل رندی و قلاشی است آئ ...375شمارهٔ ۳۸۶: ما حسن روی یار زهر روی دیده ایم 376شمارهٔ ۳۸۷: چنان حیران حسن آن نگارم 377شمارهٔ ۳۸۸: دردا که ز درد تو بدرمان نرسیدیم 378شمارهٔ ۳۸۹: ز شوق روی جانان آنچنانم 379شمارهٔ ۳۹۰: ما رند خراباتی میخواره و مستیم 380شمارهٔ ۳۹۱: ما از غم تو بی سر و سامان نشسته ا ...381شمارهٔ ۳۹۲: روشن ز ماه روی تو شد منزل دلم 382شمارهٔ ۳۹۳: غیر مهر ماه رویی نیست حالی در خور ...383شمارهٔ ۳۹۴: تا در طریق عشق تو من جان فشان شدم 384شمارهٔ ۳۹۵: چون یار برقص آید من مطربی آغازم 385شمارهٔ ۳۹۶: هر چند براه طلب دوست دویدیم 386شمارهٔ ۳۹۷: چو خراب عشق یارم همگی ز یار گویم 387شمارهٔ ۳۹۸: تا که در دل تخم عشقت کاشتیم 388شمارهٔ ۳۹۹: ای یافته ز پرتو رویت جهان نظام 389شمارهٔ ۴۰۰: ما حاوی سرکن فکانیم 390شمارهٔ ۴۰۱: من که پیوسته بروی تو چنین حیرانم 391شمارهٔ ۴۰۲: من که در کوی غم عشق تو سرگردانم 392شمارهٔ ۴۰۳: در طریقت سالها در نار محنت سوختیم 393شمارهٔ ۴۰۴: ازآن می تا بنوشیدم دو سه جام 394شمارهٔ ۴۰۵: مبداء خلقت بامر کن فکان من بوده ا ...395شمارهٔ ۴۰۶: ای عاشقان، ای عاشقان، من جسمهارا ...396شمارهٔ ۴۰۷: من ذات بحت مطلقم، هم وصف و هم اسم ...397شمارهٔ ۴۰۸: چونکه بخود نظرکنم، من نه ز جانم و ...398شمارهٔ ۴۰۹: جانا ز درد عشق تو چون من فغان کنم 399شمارهٔ ۴۱۰: تا بنای عاشقی در کاینات انداختیم 400شمارهٔ ۴۱۱: من مستم و میخوارم گو خلق بدانیدم 401شمارهٔ ۴۱۲: من مست عشقم،زاهدا با ما مگو از عق ...402شمارهٔ ۴۱۳: پیداست حسن دوست ز ذرات کن فکان 403شمارهٔ ۴۱۴: ای صبح تجلی جمالت رخ انسان 404شمارهٔ ۴۱۵: آن یار رو ز ما بچه رو می کند نهان 405شمارهٔ ۴۱۶: ای اسیران غم عشق تو آزاد از جهان 406شمارهٔ ۴۱۷: حسن جان افزای روی او عیان 407شمارهٔ ۴۱۸: رخسار دوست بنگر و حسن و جمال بین 408شمارهٔ ۴۱۹: کردم نثار مقدم عشق تو عقل و دین 409شمارهٔ ۴۲۰: عاشقیم و رند و بی نام و نشان 410شمارهٔ ۴۲۱: آفتاب روی تو تابان شد از ذرات کون 411شمارهٔ ۴۲۲: مرآت روی دوست نظرکن جهان ببین 412شمارهٔ ۴۲۳: ای دل ار معشوق جویی باش یار عاشقا ...413شمارهٔ ۴۲۴: جلوه معشوق دیدم در لقای عاشقان 414شمارهٔ ۴۲۵: بس غریب و طرفه افتادست حال عاشقان 415شمارهٔ ۴۲۶: چون روی تو بنمود جمال از رخ جانان 416شمارهٔ ۴۲۷: از جمله ذرات جهان مهر جمالت شد عی ...417شمارهٔ ۴۲۸: آئینه جمال تو شد صورت حسن 418شمارهٔ ۴۲۹: ای وصالت آرزوی جان غم پرورد من 419شمارهٔ ۴۳۰: جز دیدن دیدار تو ای سرو خرامان 420شمارهٔ ۴۳۱: تا بما دیدی جمال خویشتن 421شمارهٔ ۴۳۲: ای ز آفتاب روی تو روشن جهان جان 422شمارهٔ ۴۳۳: دل من ز ذوق دردت نکند هوای درمان 423شمارهٔ ۴۳۴: هر تار زلف سرکشت کفر دگر کرده عیا ...424شمارهٔ ۴۳۵: ازمی شوق جمال روی جانان همچو من 425شمارهٔ ۴۳۶: ای ز درک کنه تو عاجز عقول عاقلان 426شمارهٔ ۴۳۷: مهر وصلت گر نتابد بر دلم ای ماه م ...427شمارهٔ ۴۳۸: ز نار شوق تو ای جان جانان 428شمارهٔ ۴۳۹: الا ای ازمه رویت همه کون و مکان ر ...429شمارهٔ ۴۴۰: رب زدنی حیرة فیکم چه می خواهی بدا ...430شمارهٔ ۴۴۱: در خمار هجر تا کی جان من 431شمارهٔ ۴۴۲: ز خلوتخانه وحدت چو بنهادی قدم بیر ...432شمارهٔ ۴۴۳: آتش عشق درزدی در دل و جان عاشقان 433شمارهٔ ۴۴۴: جهانرا حسن رویت داد آئین 434شمارهٔ ۴۴۵: من بسودای تو فارغ گشتم از سودای ک ...435شمارهٔ ۴۴۶: از حد گذشت نوبت هجران جان ستان 436شمارهٔ ۴۴۷: ای حسن تو ظاهر شده برصورت احسن 437شمارهٔ ۴۴۸: واله رخسار جانانست جان عاشقان 438شمارهٔ ۴۴۹: همچو خاک ره بعشقش خوار می باید شد ...439شمارهٔ ۴۵۰: فی مقامی این کیف، این این 440شمارهٔ ۴۵۱: ای دل بدرد عاشقی مردانه شو، مردان ...441شمارهٔ ۴۵۲: طالب حق را بگو هرزه مپو 442شمارهٔ ۴۵۳: قد تجلی العشق فی کل المجالی فانظر ...443شمارهٔ ۴۵۴: ما چون بعشق روی تو کردیم دل گرو 444شمارهٔ ۴۵۵: ای منور هر دو عالم ز آفتاب روی تو 445شمارهٔ ۴۵۶: ای هر دوکون لمعه از نور ذات تو 446شمارهٔ ۴۵۷: یار ما دوشینه آمد پرده افکنده ز ر ...447شمارهٔ ۴۵۸: ای دل دیوانه ام حیران حسن روی تو 448شمارهٔ ۴۵۹: تا جان ماست مونس خیل خیال تو 449شمارهٔ ۴۶۰: جان ما را نیست در عالم بجز این آر ...450شمارهٔ ۴۶۱: واله و شیداست جانم در هوای عشق تو 451شمارهٔ ۴۶۲: خوی کردم با جفای عشق تو 452شمارهٔ ۴۶۳: جمال یار برانداخت پرده از ناگاه 453شمارهٔ ۴۶۴: منم ز شوق جمال تو مست و دیوانه 454شمارهٔ ۴۶۵: ای جمال روی تو خورشید تابان آمده 455شمارهٔ ۴۶۶: ای از جمال روی تو یک ذره مهر و ما ...456شمارهٔ ۴۶۷: یک رو که درصد آینه بینی هرآینه 457شمارهٔ ۴۶۸: معشوق اگر بجانب عاشق کند نگاه 458شمارهٔ ۴۶۹: ای جمالت پرتوی برهر دو کون انداخت ...459شمارهٔ ۴۷۰: رویت چو آفتابی پیدا بود همیشه 460شمارهٔ ۴۷۱: رویش ببین زلف گرفتار آمده 461شمارهٔ ۴۷۲: ساقی باقی مرا جامی بده 462شمارهٔ ۴۷۳: چون عشق سراسیمه درآمد بمیانه 463شمارهٔ ۴۷۴: من آفتاب وحدتم تابان بانسان آمده 464شمارهٔ ۴۷۵: ما را چه شک درین که بغیر از تو هی ...465شمارهٔ ۴۷۶: ای پرتو جمالت حسن بتان جانی 466شمارهٔ ۴۷۷: ای مهر آسمان ملاحت خوش آمدی 467شمارهٔ ۴۷۸: چو در بحر توئی مائی است فانی 468شمارهٔ ۴۷۹: اگر در بحر عرفان غرقه گردی 469شمارهٔ ۴۸۰: ای دل تو همیشه در وصالی 470شمارهٔ ۴۸۱: گر جلوه کنان یک نفسی پیش من آئی 471شمارهٔ ۴۸۲: دلا در عاشقی برگو چه دیدی 472شمارهٔ ۴۸۳: ببرد آخر دل و دینم بغارت ترک یغما ...473شمارهٔ ۴۸۴: چون جهانرا پیش جانان نیست یک جو ح ...474شمارهٔ ۴۸۵: خدا راای صبا از من دعائی 475شمارهٔ ۴۸۶: تجلی العشق فی کل المجالی 476شمارهٔ ۴۸۷: ز تاب آتش شوقت شدم مجنون و شیدایی 477شمارهٔ ۴۸۸: عاشقم برخط و خال و رخ مه سیمائی 478شمارهٔ ۴۸۹: درآبکوی خرابات عشق اگر مردی 479شمارهٔ ۴۹۰: یاسیدی و یا سندی انت منیتی 480شمارهٔ ۴۹۱: سفری قد اخبر عن حضری 481شمارهٔ ۴۹۲: سقانی شرابا من کؤوس المحبة 482شمارهٔ ۴۹۳: تغربت عن داری فیا طول غربتی 483شمارهٔ ۴۹۴: مظهر کل ظهورش گرنه نفس ماستی 484شمارهٔ ۴۹۵: اگر زلفین تو پر خم نبودی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ