کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گر باغبان نظر به گلستان کند تو را
    بر تخت گل نشاند و سلطان کند تو را
    گر صبح‌دم به دامن گلشن گذر کنی
    دست نسیم، گل به سرافشان کند تو را
    مشرق هزار پاره کند جیب خویشتن
    گر یک نظر به چاک گریبان کند تو را
    ای کاش چهرهٔ تو سحر بنگرد سپهر
    تا قبله گاه مهر درخشان کند تو را
    دور فلک به چشم تو تعلیم سحر داد
    تا چشم بند مردم دوران کند تو را
    چون مار زخم خورده، دل افتد به پیچ و تاب
    هرگه که یاد طرهٔ پیچان کند تو را
    در هیچ حال خاطر ما از تو جمع نیست
    قربان حالتی که پریشان کند تو را
    با هیچ‌کس به کشتن من مشورت مکن
    ترسم خدا نکرده، پشیمان کند تو را
    الحق سزد که تربیت خسرو عجم
    میر نظام لشکر ایران کند تو را
    جم احتشام ناصرالدین شه که عون او
    هم‌داستان رستم دستان کند تو را
    داند هلاک جان فروغی به دست کیست
    هر کس که سیر نرگس فتان کند تو را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha