کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تا شکن زلف تو است سلسله جنبان دل
    جمع نخواهد شدن حال پریشان دل
    شوق تو در هم شکست پنجهٔ شاهین صبر
    عشق تو لشکر کشید بر سر سلطان دل
    هم خط نوخیز تو سبزه گل‌زار جان
    هم لب جان بخش تو چشمهٔ حیوان دل
    کار من آمد به جان از ستم پاسبان
    رفتم از آن آستان جان تو و جان دل
    چاره هر درد را خلق به درمان کنند
    درد تو را کرده عشق مایهٔ درمان دل
    گر چه صبوری خوش است در همه کاری ولی
    کردن صبر از رخت کی شود امکان دل
    دل به تو بربست عهد، کز سر جان بگذرد
    جان گران مایه رفت بر سر پیمان دل
    در طلب چشم تو دور به آخر رسید
    آه که آن هم نشد حاصل دوران دل
    رشتهٔ عقلم گسیخت بر سر سودای عشق
    گوهر اشکم بریخت بر در دکان دل
    سوزن فکرت شکست، رشتهٔ طاقت گسیخت
    بس که ز نو دوختم چاک گریبان دل
    عمر فروغی گذشت، کام دل آخر نیافت
    گر تو مراد ولی وای ز حرمان دل

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha