کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تا به چشمان سیه سرمه درانداخته‌ای
    آهوان را همه خون در جگر انداخته‌ای
    به هوای لب بامت که نشیمن نتوان
    طایران را همه از بال و پر انداخته‌ای
    ای دل غم زده از عجز تو معلومم شد
    که بر تیغ محبت سپر انداخته‌ای
    می‌توان یافتن از تیشهٔ فرهاد ای عشق
    که بسی کوه گران از کمر انداخته‌ای
    به کمند تو اگر تازه گرفتاری نیست
    پس چرا یار قدیم از نظر انداخته‌ای
    هیچ مرغ دلی از حلقهٔ زلف تو نجست
    این چه دامی است که در رهگذر انداخته‌ای
    سرگران رفته‌ای از حلقهٔ عشاق برون
    جان به کف طایفه را در خطر انداخته‌ای
    گره از چین سر زلف گشودستی باز
    یا به دامان صبا مشک تر انداخته‌ای
    نه همین کشتهٔ عشق تو فروغی تنهاست
    ای بسا کشته که بر یکدیگر انداخته‌ای

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha