کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    زان فشانم اشک در هر رهگذاری
    تا به دامان تو ننشیند غباری
    زلفت از هر حلقه می‌بندد اسیری
    چشمت از هر گوشه می‌گیرد شکاری
    از برای بی قراران محبت
    آه اگر زلف تو نگذارد قراری
    اختیاری آید اندر دست ما را
    گر گذارد عشق در دست اختیاری
    چشم تو گر گوشهٔ کارم نگیرد
    پیش نتوانم گرفتن هیچ کاری
    رنج عشقت راحت هر دردمندی
    زخم تیغت مرهم هر دل فکاری
    از کنارم رفته تا آن سرو بالا
    جوی اشکم می‌رود از هر کناری
    گوشه‌ای خواهم نهان از چشم مردم
    تا به کام دل بگیریم روزگاری
    تا گره بگشاید از کارم فروغی
    بسته‌ام دل را به زلف تاب داری

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha