کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سر راهش افتادم از ناتوانی
    وزین ضعف کردم بسی کامرانی
    کسی کاو به دل ناوکش خورد گفتا
    که شوخی ندیدم بدین شخ کمانی
    ز چشمی است چشم امیدم که هرگز
    به کس ننگرد از ره سرگرانی
    زبان از شکایت بر دوست بستم
    ز بس یافتم لذت بی‌زبانی
    نشان خواهی از وی، ز خود بی‌نشان شو
    که من زو نشان جستم از بی‌نشانی
    کسی داند احوال پیران عشقش
    که پیرانه سر کرده باشد جوانی
    به هجران مرا سهل شد دادن جان
    که سخت است دوری ز یاران جانی
    دریغا که از ماه رویان ندیدم
    به جز بی وفایی و نامهربانی
    شنیدن توان نغمهٔ ارغنون را
    چو ساقی دهد بادهٔ ارغوانی
    من و زخم کاری، تو و دل شکاری
    من و جان سپاری، تو و جان ستانی
    تو و عشوه کردن، من و دل سپردن
    تو و جان گرفتن، من و جان فشانی
    بکش خنجر کین به جان فروغی
    به طوری که خواهی، به طرزی که دانی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha