کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به شکر خنده دل بردی ز هر زیبا نگارینی
    بنام ایزد، چه زیبایی، تعالی الله چه شیرینی
    چنان بر من گذر کردی که دارایی به درویشی
    چنان بر من نظر کردی که سلطانی به مسکینی
    هزاران فتنه برخیزد ز هر مجلس که برخیزی
    هزارن شعله بنشیند به هر محفل که بنشینی
    تویی خورشید و ماه من به هر بزمی و هر بامی
    تویی آیین و کیش من به هر کیشی و هر دینی
    به بزمت می‌نشینم گر فلک می‌داد امدادی
    به وصلت می‌رسیدم گر قضا می‌کرد تمکینی
    چنان از عشق می‌نالم که مجنونی به زنجیری
    چنان از درد می‌غلتم که رنجوری به بالینی
    تویی هم حور و هم غلمان تویی هم خلد و هم کوثر
    که هم اینی و هم آنی، و هم آنی و هم اینی
    مرا تا می‌دهد چشم تو جام باده، می‌نوشم
    تویی چون ساقی مجلس چه تقوایی چه آیینی
    در افتاده‌ست مرغ دل به چین زلف مشکینت
    چو گنجشکی که افتاد ناگهان در چنگ شاهینی
    چنان بر گریه‌ام لعل می‌آلود تو می‌خندد
    که آزادی به محبوسی و دل شادی به غمگینی
    الا ای طرهٔ جانان، من از چین تو در بندم
    که سر تا پا همه بندی و پا تا سر همه چینی
    فروغی تا صبا دم می‌زند از خاک پای او
    سر مویی نمی‌ارزد وجود نافهٔ چینی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha