کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خوشا شبی که به آرامگاه من باشی
    من آسمان تو باشم، تو ماه من باشی
    کمان نهم به کمان زلف ز نیروی عشق
    تو گر نشانهٔ تیر نگاه من باشی
    تو را دو زلف شب آسا برای آن دادند
    که واقف از من و روز سیاه من باشی
    من از دو نرگس مست تو چشم آن دارم
    که آگه از نگه گاه گاه من باشی
    به حکم عشق و تقاضای حسن می‌باید
    که من گدای تو باشم، تو شاه من باشی
    پس از هلاک به خاکم بیا که می‌ترسم
    علی الصباح جزا عذرخواه من باشی
    اگر چه هیچ امید از تو بر نمی‌آید
    همین بس است که امیدگاه من باشی
    بتان کج کله آنجا که در میان آیند
    تو در میان بت کج کلاه من باشی
    چو نیست قسمت من عافیت همان بهتر
    که آفت من و حال تباه من باشی
    از آن به چشم خود ای اشک مسکنت دادم
    که در بیان محبت گواه من باشی
    به گریه گفتمش آیا گذر کنی بر من
    به خنده گفت اگر خاک راه من باشی
    فروغی از پی آن زلف و چهره تا نروی
    چگونه با خبر از اشک و آه من باشی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha