کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    زان سر زلف مرا بی سرو سامان کردی
    خاطرم جمع نشد تا تو پریشان کردی
    من به سودای غمت اشک به دامن کردم
    تا تو از سنبل تر مشک به دامان کردی
    سینه صد چاک و جگر پاره خدا را بنگر
    که چه‌ها با من از آن چاک گریبان کردی
    حیرتی دارم از آن صورت زیبا که تو راست
    که به یک جلوه مرا صورت بی جان کردی
    عندلیب دل من نغمه سرا شد روزی
    کانجمن را ز رخت صحن گلستان کردی
    خون بهای دلم از لعل گهربار بیار
    چون به خون غرقه‌اش از خنجر مژگان کردی
    نام شمشیر تو آسایش جان باید کرد
    که ز کشتن همه دشوار من آسان کردی
    سالها در طلبت گوشه‌نشینی کردم
    تا گذاری به سر گوشه‌نشینان کردی
    هم نشینان تو از بوی ریاحین مستند
    وه که در کار سمن و سنبل و ریحان کردی
    تا فروغی نظری در رخ زیبای تو کرد
    فارغش از مه و خورشید درخشان کردی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha