کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سر از کمند نپیچم اگر تو صیادی
    رخ از هلاک نتابم اگر تو جلادی
    نکرده چاره مکر تو هیچ مکاری
    نبرده پنجهٔ شید تو هیچ شیادی
    گه از سلاسل لیلی کمند مجنونی
    گه از شمایل شیرین بلای فرهادی
    به طرف بام قدم نه که شرم خورشیدی
    به صحن باغ گذر کن که رشک شمشادی
    نه گریه داد مرا بی رخ تو تسکینی
    نه ناله کرد مرا در غم تو امدادی
    نه داد شیخ شنیدی، نه نامه راهب
    فغان که گوش ندادی به هیچ فریادی
    ز ناتوانی ما کی خبر توانی شد
    که در کمند قوی پنجه‌ای نیفتادی
    از آن به بند تو آزادگان گرفتارند
    که غیرت مه تابان و سرو آزادی
    ز زلف و چشم تو معلوم می‌توان کردن
    که آفت بشر و فتنه پری زادی
    ز سیل گریه ما سست شد اساس دو کون
    تو ای بنای محبت چه سخت بنیادی
    فروغی آن مه تابان مگر مراد تو داد
    که داد صورت و معنی به شاعری دادی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha