کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تنها نه جا به خلوت دل‌ها گرفته‌ای
    ملک وجود را همه یک جا گرفته‌ای
    تا شانه را به جعد معنبر کشیده‌ای
    کاشانه را به عنبر سارا گرفته‌ای
    یارب چه لعبتی تو که چندین هزار دل
    از جعد چین به چین چلیپا گرفته‌ای
    من خود گرفتم از تو توان برگرفت دل
    با این چه می‌کنم که به جان جا گرفته‌ای
    حسرت مبر ز گریهٔ بی اختیار ما
    اکنون که اختیار دل از ما گرفته‌ای
    گفتی صبور باش به سودای عشق من
    وقتی که صبرم از دل شیدا گرفته‌ای
    دل خستهٔ دو لعل تو را جان به لب رسید
    با آن که نکته‌ها به مسیحا گرفته‌ای
    آسوده از تو در حرم و دیر کس نماند
    کسودگی زمؤمنو ترسا گرفته‌ای
    روزی دل فروغی مسکین شکسته‌ای
    کز دست غیر ساغر صهبا گرفته‌ای

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha