کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چه خلاف سر زد از ما که در سرای بستی
    بر دشمنان نشستی، دل دوستان شکستی
    سر شانه را شکستم به بهانهٔ تطاول
    که به حلقه حلقه زلفت نکند درازدستی
    ز تو خواهش غرامت نکند تنی که کشتی
    ز تو آرزوی مرهم نکند دلی که خستی
    کسی از خرابهٔ دل نگرفته باج هرگز
    تو بر آن خراج بستی و به سلطنت نشستی
    به قلمروی محبت در خانه‌ای نرفتی
    که به پاکی‌اش نرفتی و به سختی‌اش نبستی
    به کمال عجز گفتم که به لب رسید جانم
    ز غرور ناز گفتی که مگر هنوز هستی
    ز طواف کعبه بگذر، تو که حق نمی‌شناسی
    به در کنشت منشین تو که بت نمی‌پرستی
    تو که ترک سر نگفتی ز پی‌اش چگونه رفتی
    تو که نقد جان ندادی ز غمش چگونه رستی
    اگرت هوای تاج است ببوس خاک پایش
    که بدین مقام عالی نرسی مگر ز پستی
    مگر از دهان ساقی مددی رسد وگرنه
    کس از این شراب باقی نرسد به هیچ مستی
    مگر از عذار سر زد خط آن پسر فروغی
    که به صد هزار تندی ز کمند شوق جستی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha