کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آهی که رخنه کردم از وی به سنگ خاره
    عاجز شد از دل دوست یارب دگر چه چاره
    بیداریم چه دانی، ای خفته‌ای که شبها
    ننشسته‌ای به حسرت، نشمرده‌ای ستاره
    جانان اگر نشیند یک بار در کنارم
    یک باره می‌توانم کردن ز جان کناره
    گفتم به شحنه نالم از چشم او ولیکن
    پروا ز کس ندارد مست شراب خواره
    ای تاب داده گیسو حالی است بر دل من
    از تاب بی حسابت وز پیچ بی شماره
    آشفتگان عشقت گیرم که جمع گردند
    جمع از کجا توان کرد دلهای پاره پاره
    ای شه سوار چالاک احوال ما چه دانی
    کز حالت پیاده غافل بود سواره
    با این سپاه مژگان از خانه گر درآیی
    تسخیر می‌توان کرد شهری به یک اشاره
    از لعل و چشمت آخر دیدی که شد فروغی
    ممنون به یک تبسم، قانع به یک نظاره

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha