کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سروش عشق تو یک نکته گفت در گوشم
    که بار هر دو جهان را فکند از دوشم
    اگر چه وصل تو ممکن نمی‌شود، لیکن
    درین معامله تا ممکن است می‌کوشم
    غم تو را به نشاط جهان نشاید داد
    من این خریدهٔ خود را به هیچ نفروشم
    به خواب خوش نرود چشم من از خوشحالی
    اگر تو مست بیفتی شبی در آغوشم
    به هیچ حال ز خاطر فرامشم نشوی
    ولی دریغ که از خاطرت فراموشم
    ز یک خدنگ نشانی به خون خویشتنم
    اگر هزار زره بر سر زره پوشم
    دو گوشت ار ز خروشیدنم به تنگ آمد
    چنین مزن که ز دستت چو چنگ نخروشم
    بیار ساغر می را به گردش ای ساقی
    که من ز چشم حریف افکن تو مدهوشم
    مگر به دامن محشر مرا به دوش آرند
    چنین که مست و خراب از پیالهٔ دوشم
    چنان زبانه کشید آتش تظلم من
    که آب چشمهٔ رحمت نکرد خاموشم
    ز هر طرف به کمینم نشسته شیرانند
    من از نهایت غفلت به خواب خرگوشم
    فروغی از می گلگون سخن بگو ور نه
    من آن دماغ ندارم که یاوه بنیوشم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha