کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دامن خمیه سفر از در دوست می‌کنم
    خون جگر بدیده‌ام پارهٔ دل به دامنم
    هیچ کس از معاشران هم سفرم نمی‌شود
    ترسم از این مسافرت جان به در آید از تنم
    هر قدمی که می‌روم پای به سنگ می‌خورد
    هر نفسی که می‌کشم شعله به دشت می‌زنم
    غیر الم در این قدم هیچ نشد مشخصم
    غیر خطر در این سفر هیچ نشد معینم
    روز وداع من کسی تنگ دلی نمی‌کند
    بس که به دوستی او با همه شهر دشمنم
    من که ز آستان او جای دگر نرفته‌ام
    رو به کدام در کنم، بار کجا بیفکنم
    از سر من هوای او هیچ به در نمی‌رود
    گر ز در سرای او بخت کشد به گلشنم
    خوشهٔ اشتیاق من سنگ فراق بشکند
    عهد که بسته‌ام به او یک سر موی نشکنم
    قمری باغ او منم تا بشناسیم ببین
    داغ جفا به سینه‌ام، طوق وفا به گردنم
    مرغ هوا گرفته‌ام از سر سدره رفته‌ام
    تا به کدام شاخه‌ای باز شود نشیمنم
    از سر کوی آشنا برده فلک به غربتم
    همت شه مگر کشد باز به سوی مسکنم
    گوهر تاج خسروی، ناصردین شه قوی
    آن که ز خاک مقدمش صاحب چشم روشنم
    در همه جا فروغیا رفت فروغ شعر من
    چشم و چراغ شاعران در همه مجلسی منم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha