کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مژگان مردم افکن، چشمان کافرش بین
    هر گوشه صد مسلمان، مقتول خنجرش بین
    خون ستم کشان را بر خود حلال کرده
    خون خواریش نظر کن، طبع ستمگرش بین
    با یک جهان صباحت چندین ملاحتش هست
    اقلیم آن و این را یک جا مسخرش بین
    گر سایبان سنبل بر فرق گل ندیدی
    بر سر ز جعد مشکین چتر معنبرش بین
    من از سیاه بختی آورده رو به دیوار
    وان زلفکان زنگی بر روی انورش بین
    با بخت سرنگونم الفت گرفته زلفش
    افسون عشق بنگر، مار نگون سرش بین
    تا قلب عاشقان را تسخیر خود نماید
    از صف کشیده مژگان صفهای لشکرش بین
    گر شام تیره خواهی صبح دمیده بینی
    از طرهٔ شب آسا تابنده منظرش بین
    جان از جدایی او تسلیم کن فروغی
    امروز اگر ندیدی فردای محشرش بین

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha