کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تا با کمان ابرو بنشست در کمینم
    در خون خویش بنشاند از تیر دلنشینم
    هم طره‌اش بهم زد طومار صبر و تابم
    هم غمزه‌اش ز جا کند بنیاد عقل و دینم
    گاهی به دل کند جا، گاهی به دیده ما را
    یک جا نمی‌نشیند شاه حشم نشینم
    هر گوشه اهل رازی دارد بدو نیازی
    در راه عشق بازی تنها نه من چنینم
    تو خرمن جمالی، من خوشه‌چین مسکین
    تو خواجه بزرگی، من بنده کمینم
    تو پادشاه حسنی، من دادخواه عشقم
    تو فتنهٔ زمانی، من شورش زمینم
    خاری که از تو آید بهتر ز تو ستانم
    بویی که از تو باشد خوش تر ز یاسمینم
    دست از تو بر ندارم گر می‌کشی به دارم
    مهر از تو برنگیرم گر می‌کشی به کینم
    روزی اگر ببینم خود را بر آستانت
    دیگر کسی نبیند جان را در آستینم
    آن دم که بر لب آید جانم ز زهر هجران
    از لعل نوشخندت مشتاق انگبینم
    بر آسمان خوبی دارم مهی فروغی
    کز سجده زمینش مهری است بر جبینم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha