کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    من بر سر کوی تو ندیدم
    خاکی که به سر نکرده باشم
    از دست جفای تو نمانده‌ست
    شهری که خبر نکرده باشم
    جز مهر تو در دلم نرفته‌ست
    مهری که به در نکرده باشم
    شب نیست که با خیال قدت
    دستی به کمر نکرده باشم
    در حسرت زلف تو شبی نیست
    کز گریه سحر نکرده باشم
    یک باره مرا مکن فراموش
    تا فکر دگر نکرده باشم
    کردی نظری به من که دیگر
    از فتنه حذر نکرده باشم
    تیری ز کمان رها نکردی
    کش سینه سپر نکرده باشم
    از سیل سرشکت خانه‌ای نیست
    کش زیر و زبر نکرده باشم
    خاکی نه که در غمش فروغی
    زآب مژه تر نکرده باشم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha