کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عشق بگسست چنان سلسله تدبیرم
    که سر زلف زره ساز تو شد زنجیرم
    خنده زد لعل تو بر گریهٔ شورانگیزم
    طعنه زد جزع تو بر نالهٔ بی‌تاثیرم
    روزگاری است که پیوسته بدان ابرویم
    دیرگاهی است که سر داده بدین شمشیرم
    عشق برخاست که من آتش عالم سوزم
    حسن بنشست که من فتنهٔ عالم گیرم
    یک سر موی من از دوست نبینی خالی
    هر کجا خامهٔ نقاش کشد تصویرم
    دست من دامن ساقی زدم از بخت جوان
    تا نگویند که در باده‌کشی بی‌پیرم
    خم زنار من آن زلف چلیپا نشود
    تا که هفتاد و دو ملت نکند تکفیرم
    به خرابی خوشم امروز که فردا ز کرم
    همت پیر خرابات کند تعمیرم
    آه اگر خواجهٔ من بنده‌نوازی نکند
    که ز سر تابه قدم صاحب صد تقصیرم
    بخت برگشته به امداد من از جا برخاست
    که ز مژگان تو آمادهٔ چندین تیرم
    آهوی چشم کمان دار تو نخجیرم ساخت
    من که شیران جهانند کمین نخجیرم
    گر فروغی ز دهان قند ببارم نه عجب
    که به یاد شکرش طوطی خوش تقریرم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha