کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شاهد به کام و شیشه به دست و سبو به دوش
    مستانه می‌رسم ز در پیر می‌فروش
    خواهی که کام دل ببری لعل وی ببوس
    خواهی که نیش غم نخوری جام می بنوش
    ماییم و کوی عشق و درونی پر از خراش
    ماییم و بزم شوق و دهانی پر از خروش
    دانی که داد بلبل شیدا به دست کیست
    از دست آن که کرد لب غنچه را خموش
    مرغی که می‌پرد به لب بام آن پری
    بس طعنه می‌زند پر او بر پر سروش
    پند کسی چگونه نیوشم که آن دو لب
    از من گرفته‌اند دو گوش سخن‌نیوش
    گر چشم فیض داری از آن چشمهٔ کرم
    ای دل به سینه خون شو و ای چشم تر به جوش
    من والهٔ جمال تو با صد هزار چشم
    من بندهٔ خطاب تو با صد هزار گوش
    زان باده دوش چشم تو پیموده خلق را
    شاید که روز حشر نیاید کسی به هوش
    کارم ازین مثلث خاکی به جان رسید
    قد برفراز و زلف بیفشان و رخ مپوش
    بی جهد از آن نرسد هیچ کس به کام
    تا هست ممکن تو فروغی به جان به کوش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha