کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    در راه عشق من نگذشتم ز کام خویش
    گامی میسرم نشد از اهتمام خویش
    دوش از نگاه ساقی شیرین‌کلام خویش
    مست آن چنان شدم که نجستم مقام خویش
    کیفیتی که دیده‌ام از چشم مست دوست
    هرگز ندیده چشم جم از دور جام خویش
    یاران خراب باده و من مست خون دل
    مست است هر کسی ز می نوش‌فام خویش
    ساقی بیار می که ز تکفیر شیخ شهر
    نتوان گذشتن از سر عیش مدام خویش
    دیدم به چشم جان همه اوراق آسمان
    یک نامه مراد ندیدم به نام خویش
    چشمم به روی قاتل و فرقم به زیر تیغ
    منت خدای را که رسیدم به کام خویش
    تا جلوه کرد لیلی محمل نشین من
    همچون شتر به دست ندیدم زمام خویش
    گاهی نگه به جانب دل می‌کند به ناز
    چون خواجه‌ای که می‌نگرد بر غلام خویش
    پروانه‌وار سوخت فروغی ولی نکرد
    ترک خیال باطل و سودای خام خویش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha