کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بس که بنشسته تا پر بر تنم پیکان عشق
    طایر پران شدم از ناوک پران عشق
    نوح را کشتی شکست از لطمهٔ توفان عشق
    کس نیامد بر کنار از بحر بی‌پایان عشق
    نعرهٔ منصورت از هر مو به سر خواهد زدن
    گر نهی پای طلب در حلقهٔ مستان عشق
    نشهٔ عشاق را هرگز نمی‌دانی که چیست
    تا ننوشی جرعه‌ای از بادهٔ رخشان عشق
    تودهٔ خاکسترت گوگرد احمر کی شود
    تا نسوزد پیکرت بر آتش سوزان عشق
    گوشهٔ ابروی معشوقت نیاید در نظر
    تا نریزد خونت از شمشیر خون‌افشان عشق
    می‌خورد خون دل و از دیده می‌ریزد برون
    هر که را می‌سازد آن یاقوت لب مهمان عشق
    فصل گل گر اشک گلگونت ز سر خواهد گذشت
    گل به سر خواهی زدن از گلبن بستان عشق
    گشته ویران خانه‌ام از سیل عشق خانه کن
    چشم آبادی مدار از خانمان ویران عشق
    سر سرگردانی ما را نخواهی یافتن
    تا نگردد تارکت گوی خم چوگان عشق
    یا لبم را می‌رسانم بر لب میگون دوست
    یا سرم را می‌گذارم بر سر پیمان عشق
    چون تو خورشیدی نتابیده‌ست در ایوان حسن
    ذره‌ای چون من نرقصیده‌ست در میدان عشق
    همت سلطان عشقم داد طبع شاعری
    شاعر سلطان شدم از دولت سلطان عشق
    ناصرالدین شاه اعظم، کارفرمای ملوک
    آن که نافذتر بود فرمانش از فرمان عشق
    از طبیبان هم فروغی چارهٔ دردم نشد
    جان من بر لب رسید از درد بی درمان عشق

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha