کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دل سپردم به نگه کردن چشم سیهش
    ترسم آن مست سیه کار ندارد نگهش
    بخت اگر دست دهد دست من و دامن او
    چرخ اگر روی کند روی من و خاک رهش
    چشم امید بپوشان ز غبار خط او
    کز دویدن نرسیدیم به گرد سپهش
    کس شبیهش نشناسیم اگر چه همه عمر
    روز ما شب شده از طره هم چون شبهش
    کاش در پرده شب و روز بپوشی رویت
    تا ننازد فلک سفله به خورشید و مهش
    سرو گیرم که به بالای تو ماند لیکن
    کو به کف جام و به بر جامه و بر سر کلهش
    حاجت من ز زنخدان تو دایم این است
    که نجاتی ندهد یوسف دل را ز چهش
    دل من خستهٔ مژگان سیه‌چشمان شد
    آه اگر چشم بپوشد ز حال سیهش
    عشق آن شمع چو پروانه فروغی را سوخت
    تا کند پاک ز آرایش چندین گنهش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha