کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دی در میان مستی خنجر کشیده برخاست
    وز ما به جز محبت جرمی ندیده برخاست
    چشم سیاه مستش آیا چه دیده باشد
    کز کوی تیره بختان می‌ناچشیده برخاست
    هم بر هوای بامش مرغ پریده بنشست
    هم بر امید دامش صید رمیده برخاست
    دوش از رخش نسیمی بگذشت سوی گلشن
    گل از فراز گلبن برقع دریده برخاست
    هر بی‌خبر که خندید بر حسرت زلیخا
    آخر ز بزم یوسف کف را بریده برخاست
    صید دل حریصم از شوق تیر دیگر
    از صیدگاه خونین در خون تپیده برخاست
    دوشینه ماه نو را دیدم به روی ماهی
    کز بهر پای بوسش چرخ خمیده برخاست
    هر نیم شب که کردم یادی از آن بناگوش
    از مشرق امیدم صبح دمیده برخاست
    من بی رخش فروغی آفاق را ندیدم
    برخاست تا ز چشمم، نورم ز دیده برخاست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha