کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هر جا که به طنازی، آن سرو روان آید
    دل بر سر دل ریزد، جان از پی جان آید
    حسرت نبرد عاشق جز بر دل مشتاقی
    کز رهگذر خوبان حسرت نگران آید
    شهری به ره آن مه، خون در دل و جان بر لب
    فریاد که از دستش یک شهر به جان آید
    هرگز نتوان رفتن بیرون ز کمین گاهی
    کان ترک شکارافکن با تیر و کمان آید
    باید که تنم گردد چون موی به باریکی
    شاید به کنار من آن موی میان آید
    مشکل ز وجود من ماند اثری باقی
    وقتی که به سر رفتم آن جان جهان آید
    آنجا که تو بنشینی، خلقی به فغان خیزد
    وانجا که تو برخیزی، شهری به امان آید
    ترسم ندهی راهم در صحن گلستانت
    تا تازه بهارت را آسیب خزان آید
    اندوه نمی‌ماند در عشق فروغی را
    هر گه به دل تنگش آن تنگ دهان آید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha