کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    جان سپاری به ره غمزهٔ جانان باید
    تیرباران قضا را سپر از جان باید
    بگذر از هر دو جهان گر سر وحدت داری
    دامن کفر رها کن گرت ایمان باید
    از پریشانی اگر جمع نگردد غم نیست
    هر که را بویی از آن زلف پریشان باید
    گریه چون ابر بهاری چه کند گر نکند
    هر که را کامی از آن غنچهٔ خندان باید
    آن که منع دلم از چاک گریبان تو کرد
    خاکش اندر لب و چاکش به گریبان باید
    چشم من قامت دل‌جوی تو را می‌جوید
    زان که بر دامن جو سرو خرامان باید
    عاشقان جز دهنت هیچ نخواهند آری
    تشنه‌کامان تو را چشمهٔ حیوان باید
    عکس رخسار تو در چشم من افتاد آری
    شمع افروخته را رو به شبستان باید
    از سر کوی تو حیف است فروغی برود
    که گلستان تو را مرغ غزلخوان باید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha