کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خوشا دلی که تو باشی نگار پرده‌نشینش
    به زیر پرده بری در نگارخانهٔ چینش
    گهی ز بوسهٔ شیرین شکر کنی به مذاقش
    گهی ز باده رنگین قدح دهی به یمینش
    کمین گشاده درآیی به هر دری به شکارش
    کمان کشیده نشینی ز هر طرف به کمینش
    گشاده چهره بیا در حضور خازن جنت
    که بر کسی نگشاید در بهشت برینش
    مریض عشق تو را جان به لب رسیده و ترسم
    که بر رخ تو نیفتد نگاه بازپسینش
    نظر ز چارهٔ بیمار خود مپوش خدا را
    کجا بریم دلی را که کرده‌ای تو چنینش
    فتاده‌ای که تو برداشتی ز خاک مذلت
    کجا زمانه تواند که افکند به زمینش
    فسون من چه کند با حریف شعبده‌بازی
    که هیچ معجزه باطل نکرد سحر مبینش
    بدین امید که مرهم نهد به زخم درونم
    چه زخم ها که بخوردم ز حقهٔ نمکینش
    سپند در ره آن شه‌سوار می‌زنم آتش
    که چشم بد نزند آتشی به خانهٔ زینش
    خدنگ عشق به هر قلب خسته‌ای که نشسته
    نهاد سنگ بنالد ز ناله‌های حزینش
    کسی که سر کشد از حلقهٔ کمند محبت
    حواله کن به دم تیغ شاه ناصر دینش
    ستوده خسرو اعظم، جهان گشای معظم
    که باد تا به ابد ملک جم به زیر نگینش
    فلک به چشم فروغی طلوع داده مهی را
    که آفتاب قسم می‌خورد به صبح جبینش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha