کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    همه جا جلوهٔ آن صاحب وجه حسن است
    همه کس بستهٔ آن زلف شکن بر شکن است
    رخ افروخته‌اش خجلت ماه فلک است
    قد افراخته‌اش غیرت سرو چمن است
    بهر قربانی آن چشم سیه باید ریخت
    خون هر آهوی مشکین که به دشت ختن است
    گر نیارد به نظر سیم سرشکم نه عجب
    زان که سیمین بر و سیمین تن و سیمین ذقن است
    ترسم آخر ننهد پا به سر تربت من
    بس که در هر قدمش کشتهٔ خونین کفن است
    تا رقیب از لب او کام‌روا شد گفتم
    خاتم دست سلیمان به کف اهرمن است
    نه ازین پیش توان با سخن دشمن ساخت
    نه مرا با دهن دوست مجال سخن است
    خسرو از رشک شکر خون به دل شیرین کرد
    تا خبر شد که چه‌ها در نظر کوه‌کن است
    جستم از خیل عرب واقعهٔ مجنون را
    لیلی از خیمه برون تاخت که مجنون من است
    گوشهٔ چشم بتی زد ره دین و دل من
    نازم این فتنه که هم رهزن و هم راهزن است
    در همه شهر شدم شهره به شیرین سخنی
    تا لبم بر لب آن خسرو شیرین دهن است
    یک تجلی همه را سوخت فروغی امشب
    مگر آن شمع فروزنده در این انجمن است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha