کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نه حسرت وصالش از دل به در توان کرد
    نه صبر در فراقش زین بیشتر توان کرد
    تا وقت باز گشتن چندی عزیز باشی
    یک چند از آن سر کو عزم سفر توان کرد
    گر بوسه‌ای توان زد یاقوت آن دو لب را
    یک عمر ازین تمنا خون در جگر توان کرد
    گر کام جان توان یافت از روی و موی دلبر
    روزی به شب توان برد، شامی سحر توان کرد
    گر بر مراد بلبل آن شاخ گل بخندد
    دامان گلستان را از گریه‌تر توان کرد
    گر دامن جوانان افتد به دست ما را
    پیرانه سر به عالم خود را سمر توان کرد
    هر جا که حسن معشوق سرگرم جلوه گردد
    جز عاشقی مپندار کار دگر توان کرد
    در هر کمین که آن ترک تیر از کمان گشاید
    دل را هدف توان ساخت جان را سپر توان کرد
    کارم به جان رسیده‌ست از ناصبوری دل
    پنداشتم کز آن رو قطع نظر توان کرد
    از من به کوی محبوب بی‌قدرتر کسی نیست
    کی در غم محبت صبر آن قدر توان کرد
    از کوی می فروشان جایی کجا توان رفت
    کانجا غم جهان را خاکی به سر توان کرد
    گر سر زند ز مشرق آن آفتاب خوبی
    هر ذره را فروغی چندین قمر توان کرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha