کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نرگس مست تو راه دل هشیاران زد
    خفته را بین که چسان بر صف بیداران زد
    عشق هر عقده که در زلف گره گیر تو بود
    گه به کار من و گاهی به دل یاران زد
    ساقی آن باده که از لعل تو در ساغر ریخت
    آتشی بود که در خانهٔ میخواران زد
    تو که از قید گرفتاری دل آزادی
    کی توان با تو دم از حال گرفتاران زد
    تا عذار تو عرق‌ریز شد از آتش می
    باغبان گفت که بر برگ سمن باران زد
    تا خط سبز تو از یاسمت چهره دمید
    برق یاس آمد و بر کشت طلب کاران زد
    آن که در بزم توام توبه ز می خوردن داد
    گرم شوق آمد و سر بر در خماران زد
    نازم آن چشم سیه مست که از راه غرور
    سرگران آمد و بر قلب سبکباران زد
    جور خوبان جفا پیشه فروغی را کشت
    تا دم از محکمی عهد وفاداران زد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha