کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چینیان گر به کف از جعد تو یک تار آرند
    آن چه خواهی به سر نافهٔ تاتار آرند
    زال گردون به کلافی نخرد یوسف را
    گر بدین حسن تو را بر سر بازار آرند
    روز روشن ندهد کاش فلک جمعی را
    کز مه روی تو شمعی به شب تار آرند
    کشتگان تو کجا زندگی از سر گیرند
    که نه بر تربتشان مژدهٔ دیدار آرند
    مردم آخر همه مردند ز بیماری دل
    به امیدی که تو را بر سر بیمار آرند
    گر به کیش تو گناه است محبت، ترسم
    که جهان را به صف حشر گنه کار آرند
    اندکی صبر کن از قابل صاحب نظران
    تا ز میدان غمت کشتهٔ بسیار آرند
    ناله هم در شکن دام تو نتوان که مباد
    خط آزادی مرغان گرفتار آرند
    بلبل از شاخ گل افتد به زمین از مستی
    گر سحر بوی خوشت جانب گل‌زار آرند
    سخت بی چشم تو در عین خمارم، ای کاش
    یک دو جامم ز در خانه خمار آرند
    خون بها را نبرد نام فروغی در حشر
    اگرش بر دم تیغ تو دگر بار آرند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha