کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    همه شب راه دلم بر خم گیسوی تو بود
    آه از این راه که باریک تر از موی تو بود
    رهرو عشق از این مرحله آگاهی داشت
    که ره قافلهٔ دیر و حرم سوی تو بود
    گر نهادیم قدم بر سر شاهان شاید
    که سر همت ما بر سر زانوی تو بود
    پیش از آن دم که شود آدم خاکی ایجاد
    بر سر ما هوس خاک سر کوی تو بود
    پنجهٔ چرخ ز سر پنجهٔ من عاجز شد
    که توانایی‌ام از قوت بازوی تو بود
    زان شکستم به هم آیینهٔ خودبینی را
    که نگاهم همه در آینهٔ روی تو بود
    پیر پیمانه‌کشان شاهد من بود مدام
    که همه مستیم از نرگس جادوی تو بود
    تا مرا عشق تو انداخت ز پا دانستم
    که قیامت مثل از قامت دل‌جوی تو بود
    ماه نو کاسته از گوشهٔ گردون سر زد
    که خجالت‌زدهٔ گوشهٔ ابروی تو بود
    نفس خرم جبریل و دم باد مسیح
    همه از معجزهٔ لعل سخنگوی تو بود
    مهربانی کسی از دور فلک هیچ ندید
    زان که هم صورت و هم سیرت و هم خوی تو بود
    هیچ کس آب ز سرچشمهٔ مقصود نخورد
    مگر آن تشنه که جایش به لب جوی تو بود
    دوش با ماه فروزنده فروغی می‌گفت
    کافتاب آیتی از طلعت نیکوی تو بود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha