کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چشم مستش اگر از خواب گران برخیزد
    ای بسا فتنه که در دور زمان برخیزد
    از پی جلوه گر آن سرو روان برخیزد
    دل به عذر قدمش از سر جان برخیزد
    عجبی نیست که در صحبت آن تازه جوان
    پیر بنشیند و آن گاه جوان برخیزد
    ضعفم از پای درانداخت خدایا مپسند
    که ز کویش تن بی تاب و توان برخیزد
    ترسم افزونی صیدی که در این صیدگه است
    نگذارد که خدنگش ز کمان برخیزد
    خون به پیمانه کشی مغبچگان بنشینند
    کس نیارد ز در دیر مغان برخیزد
    با کمان خانهٔ ابرو گذر انداز به شهر
    کز دم تیر تو شهری به امان برخیزد
    گر بدین پستهٔ خندان به چمن بنشینی
    غنچه از شاخ به صد آه و فغان برخیزد
    گر پس از مرگ قدم بر سر خاکم بنهی
    استخوانم ز لحد رقص‌کنان برخیزد
    آخر ای سرو خرامنده، فروغی تا چند
    از سر راه تو حسرت نگران برخیزد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha