کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تا صبا شانه بر آن سنبل خم در خم زد
    آشیان دل یک سلسله را بر هم زد
    بود از زلف پریشان توام خاطر جمع
    فتنه عشق چو گیسوی تواش بر هم زد
    تابش حسن تو در کعبه و بت خانه فتاد
    آتش عشق تو بر محرم و نامحرم زد
    تو صنم قبلهٔ صاحب نظرانی امروز
    که زنخدان تو آتش به چه زمزم زد
    گر نه از مردن عشاق پریشان‌حال است
    پس چرا زلف تو صد حلقه درین ماتم زد
    حال دل سوختهٔ عشق کسی می‌داند
    که به دل داغ تو را در عوض مرهم زد
    اگر آن خال سیه رهزن من شد شاید
    زان که شیطان به همین دانه ره آدم زد
    چشم بد دور که آن صف‌زده مژگان دراز
    خنجری بر دل صد پارهٔ ما محکم زد
    خجلت عشق به حدی است که در مجلس دوست
    آستین هم نتوان بر مژهٔ پرنم زد
    اولین نقطهٔ پرگار محبت ماییم
    پس از آن کلک قضا دایرهٔ عالم زد
    هر چه در جام تو ریزند فروغی می‌نوش
    که به ساقی نتوان شکوه ز بیش و کم زد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha