کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دی چو تیر از برم آن ترک کمان دار گذشت
    تا خبردار شدم کار دل از کار گذشت
    با وجودی که نه شب دیده‌ام او را و نه روز
    شب و روزم همه در حسرت دیدار گذشت
    چه نگه بود که دل از کف عشاق ربود
    چه بلا بود که بر مردم هشیار گذشت
    گر صفای می ناب و رخ ساقی این است
    کس نیارد ز در خانه خمار گذشت
    تا دلت خون نکند لاله رخی کی دانی
    که چه‌ها بر سرم از دیدهٔ خون‌بار گذشت
    قامت شاخ گل از بار خجالت خم شد
    هر گه آن سرو خرامنده به گلزار گذشت
    عاشقان رخ آن تازه جوان پیر شدند
    وقت آزادی مرغان گرفتار گذشت
    طالع خفته‌ام از خواب برآمد وقتی
    که به سر وقت من آن دولت بیدار گذشت
    من که از سلطنت امکان گذشتن دارم
    نتوانم ز گدایی در یار گذشت
    گر به یک لحظه دو صد بار کشی در خونم
    ممکنم نیست ز عشق تو به یک بار گذشت
    عشقت از چار طرف بست ره چارهٔ ما
    که میسر نشود از تو به ناچار گذشت
    چه کنم گر نکنم صبر فروغی در عشق
    گر نیارد دلم از صحبت دلدار گذشت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha