کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تا دلم در خم آن زلف سیه‌نام افتاد
    چون غریبی است که در کشمکش شام افتاد
    سر ناکامی دل باختگان دانستم
    تا مرا کار بدان دلبر خودکام افتاد
    چه کنم گر نکنم پیروی باد صبا
    که میان من و او کار به پیغام افتاد
    نظر از روشنی شمس و قمر پوشیدم
    تا نگاهش به من تیره سرانجام افتاد
    همه از فتنهٔ ایام ز پا افتادند
    فتنهٔ چشم سیاهش پی ایام افتاد
    آن که هرگز قدمی از پی ناموس نرفت
    بر سر کوی خرابات نکونام افتاد
    این همه باده که مستان سبو کش زده‌اند
    جرعه‌اش بود که از لعل تو در جام افتاد
    ریخت تا دام سر زلف تو بر دانهٔ خال
    می‌خورم حسرت مرغی که در این دام افتاد
    میگساری که لب و چشم تو بیند، داند
    که چرا از نظرم شکر و بادام افتاد
    نامه گر سوخت ز تحریر فروغی نه عجب
    که ز تفسیر غمت شعله در اقلام افتاد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha