کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هر کس که به دل حسرت پیکان تو دارد
    آسایشی از جنبش مژگان تو دارد
    گل چاک زد از شوق گریبان صبوری
    تا آگهی از چاک گریبان تو دارد
    هر غنچه که سر زد ز دم باد بهاری
    مهری به لب از پستهٔ خندان تو دارد
    هر لاله نو رسته که بشکفت در این باغ
    داغی به دل از عارض رخشان تو دارد
    جمعیت خاطر ندهد دست کسی را
    کاشفتگی از زلف پریشان تو دارد
    هر لحظه محبت ز پی سیر خلایق
    سودازده‌ای بر سر میدان تو دارد
    هر سو که نظر می‌کنی آن منظر زیبا
    صاحب نظری واله و حیران تو دارد
    پیراهن من چاک شد از رشک مگر باز
    شوریده‌سری دست به دامان تو دارد
    پیداست ز نالیدن دل سوز فروغی
    کاین سوختگی را ز گلستان تو دارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha