کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هر خم زلف تو یک جمع پریشان دارد
    وه که این سلسله صد سلسله جنبان دارد
    چنبر زلف تو گر نیست به گردون هم چشم
    پس چرا گوی قمر در خم چوگان دارد
    سر نالیدن مرغان قفس کی داند
    آن که از خانه رهی تا به گلستان دارد
    شد چمن انجمن از بوی خوشش پنداری
    که سمن در بغل و گل به گریبان دارد
    با وجودی که رخ از پرده نداده‌ست نشان
    یک جهان واله و یک طایفه حیران دارد
    بس که از الفت عشاق به خود پیچیده‌ست
    بر سر سرو سهی سنبل پیچان دارد
    کاش یعقوب بدیدی رخ او تا گفتی
    فرق‌ها یوسف من تا مه کنعان دارد
    تا نرفتم ز در دوست نشد معلومم
    که سر کی طلب این همه حرمان دارد
    تشنه لب کشت مرا شاهد شیرین کاری
    که لبش مشک ز سرچشمهٔ حیوان دارد
    دوست را صبر دگر هست فروغی ور نه
    بوستان هم سمن و سنبل و ریحان دارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha