کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    پیشتر زآن که مهی جلوه در این محفل داشت
    مهرهٔ مهر تو در حقهٔ دل منزل داشت
    من همین از نظر افتاده چشمت بودم
    ور نه صد مساله با مردم صاحب دل داشت
    دوش با سرو حدیث غم خود می‌گفتم
    کاو هم از قد تو خون در دل و پا در گل داشت
    خون بهای دلم از چشم تو نتوانم خواست
    که به یک غمزهٔ دو صد غرقه به خون بسمل داشت
    هر تنی در طلبت لایق جان دادن نیست
    نیک بخت آن که تن پاک و دل قابل داشت
    خال هندوی تو بر آتش عارض شب و روز
    پی احضار دل سوختگان فلفل داشت
    در ره عشق مرا حسرت مقتولی کشت
    که نگاهی گه کشتن به رخ قاتل داشت
    ساخت فارغ ز غم رفته و آینده مرا
    وه که ساقی خبر از ماضی و مستقبل داشت
    با همه ناخوشی عشق فروغی خوش بود
    شادکام آن که غم روی ترا حاصل داشت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha