کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تو و آن حسن دل آویز که تغییرش نیست
    من و این عشق جنون خیز که تدبیرش نیست
    تو و آن زلف سراسیمه که سامانش نه
    من و این خواب پراکنده که تعبیرش نیست
    دردی اندر دل ما هست که درمانش نه
    آهی اندر لب ما هست که تاثیرش نیست
    زرهی نیست که در خط زره سازش نه
    گرهی نیست که در زلف گره گیرش نیست
    لشکری نیست که در سایهٔ مژگانش نه
    کشوری نیست که در قبضهٔ شمشیرش نیست
    کو سواری که در این عرصه گرفتارش نه
    کو شکاری که در این بادیه نخجیرش نیست
    هیچ سر نیست که سودایی گیسویش نه
    هیچ دل نیست که دیوانهٔ زنجیرش نیست
    تا درآید ز کمین ترک کمان ابروی من
    سینه‌ای نیست که آماجگه تیرش نیست
    خم ابروی کسی خون مرا ریخت به خاک
    که سر تاجوران قابل شمشیرش نیست
    آنچنان کعبهٔ دل را صنمی ویران ساخت
    که کس از بهر خدا در پی تعمیرش نیست
    شیخ گر شد به ره زهد چنین پندارد
    که کسی با خبر از حیله و تزویرش نیست
    کامی از آهوی مقصود فروغی نبرد
    هر که در دشت محبت جگر شیرش نیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha