کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ترک چشمش که مست و مخمور است
    خون ما گر بریخت معذور است
    کوی معشوق عرصهٔ محشر
    بانگ عشاق نغمهٔ صور است
    خسرو عشق چون به قهر آید
    صبر مغلوب و عقل مقهور است
    همه از زورمند در حذرند
    من ز سرپنجه‌ای که بی‌زور است
    با وجود بلای عشق خوشم
    که ز بالای او بلا دور است
    برنیاید به صد هزاران جان
    از دهان تو آن چه منظور است
    گر به شیرین لب تو جان ندهم
    چه کنم با سری که پر شور است
    من و بختی که مایهٔ ظلمت
    تو و رویی که چشمهٔ نور است
    می فروش از لب تو وام گرفت
    نشنه‌ای که آن در آب انگور است
    داستان فروغی و رخ دوست
    نقل موسی و آتش طور است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha