کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گرفت خط رخ زیبای گل عذار مرا
    فغان که دهر، خزان کرد نوبهار مرا
    کشیدسرمه به چشم و فشاند طره به رو
    بدین بهانه سیه کرد روزگار مرا
    فرشته بندگیش را به اختیار کند
    پری رخی که ز کف برده اختیار مرا
    ربود هوش مرا چشم او به سرمستی
    که چشم بد نرسد مست هوشیار مرا
    چگونه کار من از کار نگذرد شب هجر
    که طره‌اش به خود انداخت کار و بار مرا
    نداده است کسی روز بی‌کسی جز غم
    تسلی دل بی صبر و بی‌قرار مرا
    گرفته‌ام به درستی شکنج زلف بتی
    اگر سپهر نخواهد شکست کار مرا
    عزیز هر دو جهان باشی از محبت دوست
    که خواری تو فزون ساخت اعتبار مرا
    فروغی آن که به من توبه می‌دهد از عشق
    خدا کند که ببیند جمال یار مرا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha