کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ترک چشم تو بیارست صف مژگان را
    تیره بخت آن که بدین صف نسپارد جان را
    فارغم در غم عشق تو ز ویرانی دل
    که خرابی نرسد مملکت ویران را
    گر نبودی هوس نقطهٔ خالت بر سر
    پشت پایی زدمی دایرهٔ امکان را
    شد فزون بس که خریدار لبت می‌ترسم
    که نبندند به جان قیمت این مرجان را
    چارهٔ زلف زره ساز تو را نتوان کرد
    گرچه از آتش دل نرم کنی سندان را
    چون تو زنار سر زلف نهی بر سر دوش
    حق پرستان به سر کفر نهند ایمان را
    گر تو زیبا صنم از دیر درآیی به حرم
    کافر آن است که آتش نزند قرآن را
    دام آدم شد اگر دانهٔ خالت نه عجب
    که به یک غمزه زدی راه دو صد شیطان را
    دل من تاب سر زلف تو دارد آری
    کس به جز گوی تحمل نکند چوگان را
    خواجه مشفق اگر دست به شمشیر کند
    بنده آن است که از سر ببرد فرمان را
    زینهار از سرمیدان غمش زنده مرو
    سخت بر خویش مکن مرحله آسان را
    دستی از دامن آن ترک فروغی نکشم
    تا که آلوده به خونم نکند دامان را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha