کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    طالب جانان به جان خریده الم را
    عاشق صادق کرم شمرده ستم را
    صف زده مژگان چشم خیمه نشینی
    از پی قتلم کشیده خیل حشم را
    قبلهٔ خود ساختم بتی که جمالش
    پرده نشین ساخت صد هزار صنم را
    خرمی شادی فزا که مایهٔ مستی است
    هیچ دوایی نکرده چارهٔ غم را
    کشتهٔ شاهی شدم به جرم محبت
    کز خم ابرو کشید تیغ دو دم را
    برمه رویش تعشقی است نگه را
    بر سر کویش تعلقی است قدم را
    چشم تو هر جا که جام باده چشاند
    مست فشاند به خاک ساغر جم را
    وه که به عهد میان و دور دهانت
    جمع به هم کرده‌ای وجود و عدم را
    دوش گشودی به چهره زلف شب آسا
    شرح نمودی حدیث نور و ظلم را
    گر گل روی تو از نقاب برآید
    کس نستاند به هیچ باغ ارم را
    گر مددی از مداد زلف تو باشد
    نطق فروغی دهد زبان قلم را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha