کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دیدم رخ ترسا را با ما چو گل اشکفته

    هم خلوت و هم بی‌گه در دیر صفا رفته

    با آن مه بی‌نقصان سرمست شده رقصان

    دستی سر زلف او دستی می بگرفته

    در رسته بازاری هر جا بده اغیاری

    در جانش زده ناری آن خونی آشفته

    و آن لعل چو بگشاید تا قند شکر خاید

    از عرش نثار آید بس گوهر ناسفته

    دل دزدد و بستاند وز سر دلت داند

    تا جمله فروخواند پنهانی ناگفته

    از حسن پری زاده صد بی‌دل و دل داده

    در هر طرف افتاده هم یک یک و هم جفته

    نوری که از او تابد هر چشم که برتابد

    بیدار ابد یابد در کالبد خفته

    از هفت فلک بیرون وز هر دو جهان افزون

    وین طرفه که آن بی‌چون اندر دل بنهفته

    از بهر چنین مشکل تبریز شده حاصل

    و اندر پی شمس الدین پای دل من کفته

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha