کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بازآمد آن مغنی با چنگ سازکرده

    دروازه بلا را بر عشق باز کرده

    بازار یوسفان را از حسن برشکسته

    دکان شکران را یک یک فراز کرده

    شمشیر درنهاده سرهای سروران را

    و آن گاهشان ز معنی بس سرفراز کرده

    خود کشته عاشقان را در خونشان نشسته

    و آن گاه بر جنازه هر یک نماز کرده

    آن حلقه‌های زلفت حلق که راست روزی

    ای ما برون حلقه گردن دراز کرده

    از بس که نوح عشقت چون نوح نوحه دارد

    کشتی جان ما را دریای راز کرده

    ای یک ختن شکسته ای صد ختن نموده

    وز نیم غمزه ترکی سیصد طراز کرده

    بخت ابد نهاده پای تو را به رخ بر

    کت بنده کمینم وآنگه تو ناز کرده

    ای خاک پای نازت سرهای نازنینان

    وز بهر ناز تو حق شکل نیاز کرده

    ای زرگر حقایق ای شمس حق تبریز

    گاهم چو زر بریده گاهم چو گاز کرده

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha