کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به باغ و چشمه حیوان چرا این چشم نگشایی

    چرا بیگانه‌ای از ما چو تو در اصل از مایی

    تو طوطی زاده‌ای جانم مکن ناز و مرنجانم

    ز اصل آورده‌ای دانم تو قانون شکرخایی

    بیا در خانه خویش آ مترس از عکس خود پیش آ

    بهل طبع کژاندیشی که او یاوه‌ست و هرجایی

    بیا ای شاه یغمایی مرو هر جا که ما رایی

    اگر بر دیگران تلخی به نزد ما چو حلوایی

    نباشد عیب در نوری کز او غافل بود کوری

    نباشد عیب حلوا را به طعن شخص صفرایی

    برآر از خاک جانی را ببین جان آسمانی را

    کز آن گردان شده‌ست ای جان مه و این چرخ خضرایی

    قدم بر نردبانی نه دو چشم اندر عیانی نه

    بدن را در زیانی نه که تا جان را بیفزایی

    درختی بین بسی بابر نه خشکش بینی و نی تر

    به سایه آن درخت اندر بخسپی و بیاسایی

    یکی چشمه عجب بینی که نزدیکش چو بنشینی

    شوی همرنگ او در حین به لطف و ذوق و زیبایی

    ندانی خویش را از وی شوی هم شیء و هم لاشی

    نماند کو نماند کی نماند رنگ و سیمایی

    چو با چشمه درآمیزی نماید شمس تبریزی

    درون آب همچون مه ز بهر عالم آرایی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha