به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
خوش بود گر کاهلی یک سو نهی
وز همه یاران تو زوتر برجهی
هست سرتیزی شعار شیر نر
هست دم داری در این ره روبهی
برفروز آتش زنه در دست توست
یوسفت با توست اگر خود در چهی
گر غروب آمد به گور اندرشدی
باز طالع شو ز مشرق چون مهی
گرم شد آن یخ ز جنبش بس گداخت
پس بجنب ای قد تو سرو سهی
برجهان تو اسب را ترکانه زود
که به گوش توست خوب خرگهی
سارعوا فرمود پس مردانه رو
گفت شاهنشاه جان نبود تهی
همچو زهره ناله کن هر صبحگاه
وآنگه از خورشید بین شاهنشهی
بدر هر شب در روش لاغرتر است
بعد کاهش یافت آن مه فربهی
وقت دوری شاه پروردت به لطف
تا چهها بخشد چو باشی درگهی
بس کن آخر توبه کردی از مقال
در خموشیهاست دخل آگهی
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.