کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ناگهان اندردویدم پیش وی

    بانگ برزد مست عشق او که هی

    هیچ می‌دانی چه خون ریز است او

    چون تویی را زهره کی بوده‌ست کی

    شکران در عشق او بگداختند

    سربریده ناله کن مانند نی

    پاک کن رگ‌های خود در عشق او

    تا نبرد تیغ او پایت ز پی

    بر گلستانش گدازان شو چو برف

    تا برآرد صد بهار از ماه دی

    یا درآ و نرم نرمک مرده شو

    تا تو را گویند ای قیوم حی

    حبس کن مر شیره را در خنب حق

    تا بجوشد وارهد از نیک و بی

    شمس تبریزی بیا در من نگر

    تا ببینی مر مرا معدوم شی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha