کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به حیلت تو خواهی که در را ببندی

    بنالی چو رنجور و سر را ببندی

    چو رنجور والله که آن زور داری

    که بر چرخ آیی قمر را ببندی

    گر آن روی چون مه به گردون نمایی

    به صبح جمالت سحر را ببندی

    غلام صبوحم ولی خصم صبحم

    که از بهر رفتن کمر را ببندی

    اگر گاو آرند پیشت سفیهان

    به یک نکته صد گاو و خر را ببندی

    به یک غمزه آهوان دو چشمت

    چو روبه کنی شیر نر را ببندی

    زمستان هجر آمد و ترسم آنست

    که سیلاب این چشم تر را ببندی

    وگر همچو خورشید ناگه بتابی

    بدین آب هر رهگذر را ببندی

    خموشم ولیکن روا نیست جانا

    که از حال زارم نظر را ببندی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha